فهرست مطالب

ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی - سال سیزدهم شماره 48 (پاییز 1396)

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال سیزدهم شماره 48 (پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/09/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • عفت سادات افضل طوسی، گلناز سلاحی، لادن سلاحی صفحات 13-37
    هنر دوره قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوه اجرا دارای ویژگی های متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تامل عصر قاجار، کاشی نگاره های فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی کاخ ها و خانه های اعیان و اشراف است که استفاده از آن به ویژه در دوره ناصری اوج گرفت. این کاشی نگاره ها نمایانگر علایق و سلایق دوران خود هستند و از لحاظ نحوه پرداخت به مضامین و شیوه اجرا و بیان در نقشمایه ها خصوصیات شایان توجهی دارند؛ به نحوی که با بررسی آنها شاهد حضور هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی به طور هم زمان هستیم. درک این موضوع نیازمند شناخت مفهوم سراسطوره ها و عملکرد هم زمان اسطوره های چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر دوره قاجار است.
    این مقاله به تبیین مفهوم سراسطوره و بررسی سراسطوره های غالب در فرهنگ و هنر دوره قاجار با استناد به مجموعه ای بی بدیل از اسناد تصویری، یعنی کاشی های آراینده خانه های به جا مانده از دوره قاجار در شیراز و مطالعه تحلیلی برخی از این کاشی نگاره های پر شمار، پرداخته است. هدف این پژوهش معرفی و ارائه مستندات تصویری است که نظریه معاصر سراسطوره ها را تشریح می کند.
    کلیدواژگان: سراسطوره، کاشی نگاری قاجار، شیراز
  • مهرداد اکبری گندمانی، مهدی رضا کمالی بانیانی صفحات 39-75
    تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعه حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکله اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنوی به سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تاثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوه داستان در داستان و...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنوی و تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
    کلیدواژگان: گره افکنی، تداعی، قبض و بسط روایی، دقوقی
  • ندا ایمانی خوشخو، عصمت اسماعیلی صفحات 77-105
    افسانه های عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هم مرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانه های عامیانه، حاکی از اشتراک بن مایه های اسطوره ای آنها است. تحلیل رمزها و نشانه های افسانه ها و اسطوره ها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکل گیری آنها یاری می رساند. در این مقاله کوشیده ایم با تحلیل یکی از نشانه های رمزی در افسانه اسطوره های منطقه سمنان، به واکاوی یک نشانه مشترک در اسطوره های شرقی بپردازیم. عنصر «پلنگ» در دو افسانه روایت شده در منطقه شهمیرزاد و پرور (در استان سمنان)، شباهت های معنا داری به رمز پلنگ در قصه های مربوط به ایزدبانوان دارد. پلنگ در این افسانه ها با دور شدن از خوی طبیعی و وحشی خود و یافتن نقش نگهبانی و همراهی توام با رمز و راز، در کنار شخصیت اصلی روایت که یک «زن» است، قرار می گیرد. این افسانه ها باورهای اسطوره ای مردمان مناطق مورد بررسی، درباره این حیوان را بیان می کنند. با توجه به ارتباط میان پلنگ و ایزدبانوان در اسطوره ها، «پلنگ» می تواند در افسانه مربوط به پرور، نماد و رمزی از یک ایزدبانو و در افسانه رایج در شهمیرزاد، هم نمادی از یک ایزدبانو و هم نمادی از نگهبان و ملازم ایزدبانو باشد.
    کلیدواژگان: افسانه های عامیانه، باورهای اسطوره ای، پلنگ، افسانه پرور، شهمیرزاد
  • هاتف سیاه کوهیان صفحات 107-127
    تجربه عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیال انگیز در غزل های او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاه شمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحت های مختلف زمان و تصرف شاعرانه او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل می داند، می توان بن مایه های اندیشه عرفانی وی را از زاویه اسطوره شناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفت انگیز اسطوره ای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایت ها است. حافظ در شعر خود شخصیت های شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا می گذراند و رنگ اسطوره به آنها می زند. زمان در شعر حافظ نه به عنوان پدیده ای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربه درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط می شود. در این نگرش اسطوره ای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم می آمیزد و شاعر همچون واسطه ای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربه های درونی خود خبر می دهد.
    کلیدواژگان: حافظ، زمان، شعر، ادبیات عرفانی، اسطوره
  • محسن سیفی، مهوش حسن پور صفحات 129-158
    گنجایش میراث عرفانی برای بیان حقایق به صورت رمزی و غیرمستقیم سبب شده است تا شاعران به سوی الهام گرفتن از این میراث سوق داده شوند. جستار پیش رو بر آن است تا به بررسی این مهم در سروده «بکائیه إلی حافظ الشیرازی» از «عبدالوهاب البیاتی» بپردازد و به تطبیق نمادهای عرفانی به کار رفته در آن با نمادهای شعر عرفانی حافظ اهتمام ورزد. نگارندگان این پژوهش را با تکیه بر اصول مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی و با شیوه توصیفی تحلیلی انجام داده و به این نتیجه دست یافته اند که بیاتی برخی از نمادهای عرفانی شعر حافظ مانند قدح، خمر، غزال، قفس، میکده و... را برای بیان مقاصد خود به کار برده است. هر دو شاعر طبیعت را فضائی مناسب برای تامل و اندیشه در ذات باری تعالی یافته و رمزهای خود را از میان عناصر آن برگزیده اند. به دیگر بیان، بیاتی و حافظ این نمادها را نه در معنای حقیقی که در معنای مجازی و استعاری به کار بسته اند.
    کلیدواژگان: بکائیه، عبدالوهاب البیاتی، عرفان، رمز
  • سیروس شمیسا، شوبانه صراف صفحات 159-196
    بدون شک یکی از مهم ترین و قدیمی ترین مکتب های اسطوره شناسی اومریسم است که اسطوره ها را گزارش های تحریف شده رویدادهای تاریخی می شمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچه این مکتب را از زمان انتشار کتاب تاریخ مقدس اومروس در 300 سال پیش از میلاد مسیح تا قرن 18 میلادی هنگامی که به عنوان یک مکتب اسطوره شناسی تثبیت شد، مورد بررسی قرارداده و نشان داده ایم که چرا و چگونه دیدگاه اومروس به عنوان نظریه ای مذهبی درباره خدایان اساطیری به تدریج تبدیل به مکتبی در اسطوره شناسی مدرن شده است. در این راستا تلاش کرده ایم از متون دست اول استفاده کنیم، از جمله بخشی از کتاب تاریخ مقدس اومروس را به فارسی برگردانده ایم. در نهایت کوشیده ایم بازتاب کتاب اومروس را در ادبیات فارسی بیابیم و نشان داده ایم که بخشی از حماسه کوش نامه را می توان اقتباسی از این کتاب دانست.
    کلیدواژگان: اومریسم، اومروس، اسطوره شناسی، گاه شمار، کوش نامه
  • اقدس فاتحی صفحات 197-242
    پژوهش حاضر بر آن است که علل و عوامل تغییر و دگرگونی عظیم الهه باستانی آب را مورد بررسی قرار دهد. در عصر ماقبل تاریخ، بر اثر پدیده وام گیری اسطوره، باورها و آیین های مربوط به الهه آب به ماوراءالنهر کشیده شده است. هم زمان با شکل گیری نهایی داستان های حماسی در ایران این الهه علاوه بر تحولات اجتناب ناپذیر اساطیری در جریان تلفیق و هماهنگی با الگوهای مردسالارانه قبایل هندوایرانی کهن و تطبیق با سنت های اجتماعی رایج آن سامان، در افواه نقالان و گوسانان دربارهای پارتیان اشکانی و کوشانیان به جایگاه بس فروتری هبوط کرد تا جایی که به طور کلی از جهان خدایان پایین آمد. الهه آب با فراموش شدن ریشه و اصل آسمانی اش و تحت تاثیر خوارمایه انگاری زن و تغییرات متعدد سرانجام در شاهنامه خصوصیات نو پذیرفت و به صورت سودابه درآمد. از سوی دیگر دموزی ایزد نباتی مرتبط با الهه بین النهرینی نیز در اساطیر ایران بر اثر عامل شکستگی به دو تن تبدیل شد: یکی سیاوش که نقش و خویشکاری او همانند ایزد مقتول نباتی بین النهرینی است و دیگری کیخسرو که نقش ایزد بازآینده و تجدید حیات کننده سیاوش را دارد. این شخصیت ها به صورت داستان سیاوش و سودابه و همچنین کیخسرو به شاهنامه ابومنصوری و از آنجا نیز به شاهنامه فردوسی راه پیدا می کنند.
    کلیدواژگان: الهه آب، شاهنامه، سودابه، سیاوش، کیخسرو
  • نازنین فرزاد، عبدالحسین فرزاد صفحات 243-268
    بسیاری از صوفیان بزرگ از همان سده های نخستین، همواره درحفظ سرحدات بلاد اسلامی در برابر هجوم دشنمان شرکت داشته اند. در دوره های تیموری و صفوی، صوفیان به عنوان مهم ترین قدرت در برابر بی عدالتی اجتماعی، عزلت و گوشه نشینی را رها و به طور مستقیم در امور سیاسی دخالت کردند. در قرون اخیر که اروپاییان استعمارگر برای اشغال کشورهای اسلامی به ویژه سرزمین های شمال آفریقا حمله کردند، بسیاری از رهبران مقاومت در برابر آنها زاهدان و مشایخ صوفیه بودند. کشور الجزایر نزدیک به یک قرن و نیم (1962-1830) در زیر سلطه بی رحمانه فرانسویان قرار داشت. در میان مبارزان الجزایر، امیر عبدالقادر الجزایری، شاعر، عارف، جنگاور و سیاستمداری برجسته بود که حتی دشمنانش نیز فتوت و جوانمردی او را می ستودند. در این پژوهش، عبدالقادر به عنوان نخستین شاعر عارف پایداری الجزایر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد بر رسی قرار گرفته است. یکی از بخش های مهم عرفان عبدالقادر، قیام به سیف علیه ظلم و بیداد است. به بیان دیگر، عرفان امیر عبدالقادر الجزایری عرفان سلحشوری و انقلابی بود.
    کلیدواژگان: عبدالقادر الجزایری، عرفان سلحشوری، انسان کامل، وحدت وجود
  • یدالله نصراللهی، عاطفه جنگلی صفحات 269-295
    علم روان شناسی و شاخه هایش ابزاری است که می توان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم می توان به زوایای پیچیده ذهن شخصیت های داستانی پی برد و درباره روان شناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت.
    مقاله حاضر سعی دارد با کمک تحلیل روان شناسی، ظاهر و ژرفای روان دو پهلوان نامی شاهنامه (رستم و اسفندیار) را به صورت توصیفی و تحلیلی گزارش کند. هر دو پهلوان، اسطوره قهرمانی هستند که برای ستیز با طبیعت و عوامل مختلف آن به کارکردهای خارق العاده مجهز می شوند. آدلر بر آن است ساخت و پرداخت این اسطوره قهرمان ها را می توان جبران نوعی حقارت بشر در مقابل جبر طبیعت و محیط دانست و عبور هر دو پهلوان از موانع دشوار محیطی و طبیعی را نیز به این مسئله مربوط کرد. رادن در تحول اسطوره قهرمان، 4 دوره را از هم متمایز می کند. طبق تحقیق او اسطوره رستم و اسفندیار را می توان تحول «دوره دوقلوها» نامید. بحث دیگر مربوط به اسطوره قهرمان اسفندیار و پایان غم بار اوست که به عقده کمبود محبت اسفندیار مربوط می شود. با استناد به شاهنامه این مطلب اثبات شده است که بی بهرگی از محبت پدر و خویشاوندان اسفندیار او را به ورطه نیستی می کشاند.
    کلیدواژگان: رستم و اسفندیار، اسطوره قهرمان، دوره دوقلوها، آدلر، رادن
  • لیلا هاشمیان، نسرین نیسی صفحات 297-325
    توجه به مقوله سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمی گیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده و گاه به بازتعریف هایی از این مفهوم رسیده اند. کتاب سه شنبه ها با موری اثر نویسنده آمریکایی میچ آلبوم یکی از داستان هایی است که به مراتب کمال آدمی در یک زمینه داستانی واقعی پرداخته است. در این مقاله با روش توصیفی کتابخانه ای نخست شاخص ها و بن مایه های عرفانی که به طور مشخص اساس فرایند سلوک در این رمان قرار گرفته را مشاهده کرده و پس از طبقه بندی آنها را با عرفان های سنتی تطبیق داده ایم. در پایان به این نتیجه رسیدیم که روند ماهیت سلوک در ذهن نویسنده امروز به نوعی دگردیسی رسیده است؛ به این مفهوم که واژه های پیر، بیداری و آگاهی که تعاریف مشخصی در عرفان کلاسیک داشته اند، در عصر نوین با حفظ همان مفهوم، شکل و سیاقی متفاوت یافته اند. در این پژوهش با طبقه بندی مراحل سلوک شخصیت اصلی داستان، به اندازه های ظرف ادبیات داستانی معاصر جهان تاکید شده است.
    کلیدواژگان: سلوک، ژانر ادبی، ادبیات معاصر، سه شنبه ها با موری، کمال